سلام و درود به عزیزان :
تقاضای من از تمام دوستان فرهیخته این است که شان و مرتبه خود و خودمان را با استقبال از کتابهای " سیا " ساخته و لجن پراکنی های دشمنان استقلال ملت ها تنزل ندهیم.
یادداشت بنده البته به معنای حمایت همه جانبه از دولت ملی کره شمالی یا همان جمهوری دموکراتیک خلق کره نیست اما تردیدی ندارم که خود را مخالف همه جانبه دولت ضد ملی کره جنوبی بدانم. لجن پراکنی های آمریکا و کره جنوبی و تایوان و مالزیا و ژاپن علیه کره شمالی، ادامه همان بمباران های وحشیانه ایست که آمریکایی ها از آن طریق بخش اعظم شبه جزیره کره، بویژه شمال کره را به تلی از خاک و خاکستر تبدیل کرده بودند. این حقیقت نفرت انگیز را ژنرال اودانل از فرماندهان ارتش آمریکا در جنگ کره، خطاب به مجلس سنای آمریکا اعلام داشته است.
بدینگونه : باید بگویم که تمام شبه جزیره کره، بله تمامش، مخروبه وحشتناکی شده است. همه چیز نابود شده، چیزی که ارزش نامگذاری داشته باشد، سرپا نمانده است ( ویلیام بلوم، کشتن امید، ص 97) و این فجایع دستپخت ارتش آمریکا بود که خودرا ارتش سازمان ملل متحد می نامید. ارتش سازمان ملل با 300 هزار نظامی آمریکائی و دهها هزار نظامی دولت های مزدور یا متحد امریکا ( انگلیس. کانادا. استرالیا. نیوزلند. ترکیه. فیلیپین. تایلند. یونان. فرانسه. کلمبیا. بلژیک. هلند. آفریقای جنوبی. اتیوپی و دوسه کشور دیگر) مرگ و نابودی قریب به سه ملیون نفر از مردم کره، اعم از نظامی و غیرنظامی را فراهم آوردند. آمریکا فقط در کره شمالی بالغ بر 650 هزارتن بمب فرو ریخت که بخش اعظم آنها، بمب های ناپالم بود و کیست که از پیامد ها و جراحت ها و لطمات جبران ناپذیر این بمب های جهنمی بی خبر باشد. همین بمب ها صدها هزار نفر از مردم کره شمالی را نابود کرد و صدهاهزار نفر دیگر را به جراحت های دائم العمر مبتلا نمود . آتش بس سال 1953 که همچنان ادامه دارد، آنگونه عملیات آدمکشی را قطع کرد اما تعلق خاطر آمریکا و متحدان و مزدورانش به آن آدمکشی ها، مهارناپذیر است و لاجرم آن تعلقات را به آدمیت کشی ها تبدیل کرده اند و یکی از ابزارهای این آدمیت ستیزی، سازماندهی تولید و انتشار زباله نامه هایی از گونه آکواریوم های پیونگ یانگ و کتاب های دیگری نظیررهبر محبوب. فرار از اردوگاه 14 و غیره است. برای کشف ماهیت این زباله نامه ها تنها نگاهی به ارقام و آماری که از اوضاع نا معلوم کره شمالی بدست داده اند، کفایت می کند. پیر ریگولت، مقدمه نویس ترجمه فرانسوی کتاب آکواریوم ها ادعا دارد که در ملتقای قرون بیست و بیست و یک، بیش از سه ملیون نفر از مردم کره براثر قحطی، کشته شده اند. دوستان، جمعیت کره شمالی در آن سالها کمی بیشتر از 20 ملیون نفر بوده است. به نظر شما چنین حجم عظیمی از تلفات گرسنگی می توانست بی سر و صدا طی شود؟.
به تاریخ ایران در یک قرن پیش نگاهی داشته باشیم که از یک جمعیت 9 ملیون نفری بین 500 هزار تا یک ملیون نفر از هموطنان ما در اثر گرسنگی و بیماری های واگیردار کشته شدند و چنان صدایی یافت که برخی مورخان تلفات انسانی آن قحطی و بیماری ها را بیش از 9 ملیون نفر نوشته اند. اراذل و اوباشی نظیر استفان کورتوا و پیر ریگولت با افزودن بر ارقام تلفات انسانی در اردوگاه سوسیالیسم، از یکسو بر میزان دریافتی هایشان از سیا و واتیکان می افزودند و از سوی دیگر موجب زحمات بیشتر مردمانی می شدند که خواهان کشف حقایق جاری در جهان بودندواین هردو برای آنان و کارفرمایانشان، سودمند بود. هیچیک از این اراذل و اوباش زباله خوار استعمار و امپریالیسم، کمترین نگاهی به کره جنوبی ندارند که از تاریخ تبدیل جنوب کره به مستعمره و سپس نو مستعمره آمریکا (1945) تا امروز ،لحظه ای را بدور از تنش ها و بحران های سیاسی اجتماعی اقتصادی کمر شکن نگذرانده است و کمترین نگاهی به این واقعیت حیرت انگیز ندارند که چرا از میان 11 به اصطلاح رئیس جمهوری کره جنوبی، فقط یک نفر سر سالم به بالین گذاشته است!. به فهرست روسای جمهوری کره جنوبی و سرگذشت مختصرشان توجه بفرمائید :
1 - سینگمان ری (1948-1960)، براثر شورش ها و قیام های وسیع مردم کره علیه مفاسد و جنایاتش، سقوط کرد.
2 - یون بو سان (1960-1961)،
باکودتای ژنرال پارک چونگ هی ساقط شد.
3 - ژنرال پارک چونگ هی (1961-1979)، افسر سابق ارتش کره ای ژاپن که سالها در کره علیه استقلال طلبان و در چین علیه مردم آن کشور جنگیده بود. او در سال 1979 بدست رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کره جنوبی کشته شد.
4 - چون کیو هه (1979-1980)، بعد از افشای مشارکتش در کشتار مردم کوانگچو، مجبور به استعفا شد.
5 - چون دو هوان ( 1980-1988)، بر اثر اعتراضات گسترده خیابانی مردم به فسادمالی و رشوه خواری و استبداد و جنایاتش برکنار و محکوم به زندان شد.
6 - رو تای وو (1988-1992)،ازبابت فساد مالی و دریافت رشوه و شرکت در کشتار مردم، برکنار و زندانی شد،.
7 - کیم یونگ سام (1993-1998)، به علت فساد مالی و دریافت رشوه، محکوم و زندانی شد.
8 - کیم دای جونگ (1998-2003)، تنها رئیس جمهور کره جنوبی که مجازاتی به خود ندید و حتی از بابت فعالیت هایش برای وحدت دوکره جایزه نوبل را دریافت کرد.
9 - رو مو هیون (2003-2008)، بابت فساد مالی و رشوه خواری بازداشت شد و در یکی از ایام که بازجوئی از او هنوز ادامه داشت در یک حادثه مشکوک کوهنوردی به قتل رسید.
10 - لی میونگ باک (2008-2013)، همه اعضای خانواده اش از بابت رشوه خواری زندانی شدند و خود او نیز از بابت شکستن قوانین معاملات املاک، زندانی شد،.
11 - پارک گون هی (2013-2017)، دختر پارک چونگ هی که به سبب فساد مالی، برکنار و زندانی شد.
دوستان عزیز لطفا نفرمایند که دموکراسی در کره جنوبی در حد و اندازه ایست که می تواند روسای جمهوری فاسد را مجازات کند! این قدرت بیشتر در مقوله موازنه قوای درون طبقه حاکمه کره جنوبی و رقابت هایشان می گنجد و نه در اقتدار دموکراتیک جمهوری کره که اگر این بود، امکان اینکه همه روسای جمهور یک کشور در طول 70 سال گذشته، اینگونه فاسد و جنایتکار باشند، منتفی می شد. بنیاد جمهوری کره جنوبی بر خیانت و جنایت و دروغ و استبداد و مزدوری برای امپریالیسم قرار دارد و تحولات در ریاست جمهوری کره جنوبی، ناشی از چنین ماهیت و طبیعت کثیفی است.
دوستان عزیز! با اغلب نوشته ها علیه کره شمالی آشنایند اما نشانه ای از آشنایی شان با گزارش ها و پژوهشهای واقعی و تایید شده که درباره کره جنوبی صورت گرفته و به زبان فارسی نیز ترجمه شده اند، بدست نمی دهند. درهر حال من برای جبران این تغافل، اسامی برخی از این کتابها را خدمت دوستان تقدیم می دارم :
1-دیوید آزکان. جنگ کره ( ققنوس).
2- ویلیام بلوم. کشتن امید (روزنامه اطلاعات).
3-هاک وون سونو. کره جنوبی به کجا می رود (یادآوران).
4 - آندره فونتن. تاریخ جنگ سرد(نشرنو).
5 - استفان امبروز. روند سلطه گری؛ تاریخ سیاست خارجی امریکا( چاپخش).
6- هاوارد زین. تاریخ آمریکا ( آمه یا اختران).
فهرست کتابهائی که فصولی از آن به جنگ کره اختصاص دارد، چندین و چند برابر این فهرست ناچیز است. تقاضایی از شما دوستان شریف دارم : به نیروهایی که کودتای سوم اسفند 1299 و 28 مرداد 1332 را ساختند و استبداد و ارتجاع بی حد و حصر را بر ایران تحمیل کردند و همچنان در آرزوی بازگشت چنان روزگاری درایران هستند، اعتماد نکنیم. چه علیه ایران و چه علیه کشورها و دولت های دیگر. هرخوابی را که امپریالیسم علیه ملت ها و دولت ها و کشور های دیگر دیده باشد، همان خواب را برای ما هم می بیند. یادمان بیاید کتاب بی ارزش و ضدایرانی " بدون دخترم هرگز" نوشته بتی محمودی و فیلم سینمایی آن را. و یا رمان "سنگسار ثریا" نوشته فریدون صاحب جمع و فیلم سینمایی آن را.
البته در همه این گونه داستانها و فیلم ها، عناصر منفردی از واقعیت وجود دارد اما درست همانگونه که شبه علم از ترکیب میزان اندکی از حقیقت با انبوهی از جعلیات ساخته می شود، شبه تاریخ نیز به همینگونه ساخته و پرداخته می شود. اگر از شبه علم گریزانیم، ناگزیر باید از شبه تاریخ نیز گریزان باشیم. یک بام و دو هوا که نمی شود، با تقدیم احترام.).
.
نظرات شما عزیزان: